Web Analytics Made Easy - Statcounter

قبل از ‌ترک جنجالی جام‌جهانی از سوی پاسارلا، یکی از این جلسات پرسروصدا را برگزار کردیم.‌ این اتفاقی بود که رخ داد و ‌امیدوارم مردم از داستان‌پردازی در‌این باره، دست بردارند. من و بقیه یاغیان تیم (عبارتی که پاسارلا دوست داشت در موردمان به کار ببرد)، پانزده دقیقه دیرتر به جلسه رسیدیم. براساس استانداردهای آرژانتینی، اصلا دیر نکرده بودیم و مجبور شدیم مِنبر طولانی پاسارلا با آن لحن دیکتاتوری‌اش را تحمل کنیم: کاپیتان چطور ممکن است دیر کند و از این صحبت‌ها.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 همه‌شان ادعا می‌کردند چون مشغول مصرف مواد بوده‌ایم، دیر کرده‌ایم. اجازه دادم ادامه دهد و بالاخره گفتم: «باشه، پاسارلا. من اعتراف می‌کنم مواد مصرف می‌کنم.» سکوتی سنگین اتاق را گرفت. ادامه دادم: «ولی این یک بار، مواد نزدم. باورت می‌شه؟»

بله، او کاپیتان خوبی بود، درست است. همیشه هم ‌این را گفته‌ام، ولی من کسی بودم که جانیشنش شدم.‌ این من بودم که همیشه کاپیتان واقعی، یک کاپیتان بزرگ واقعی خواهم بود.

طرفداری| وارد فصل ششم ال دیگو با عنوان «افتخار؛ مکزیک 86» می‌شویم؛ جایی که مارادونای فقید با جزئیات تمام داستان قهرمانی خاطره انگیز و به یادماندنی آرژانتین در جام جهانی 1986 مکزیک را روایت می‌کند. در قسمت اول این گزیده، به درون رختکن آلبی سلسته داخل شده و بعد از توضیحاتی در خصوص روند آماده سازی تیم قبل از تورنمنت، ماجرای اختلاف شدید دیگو و دنیل پاسارلای بزرگ و در نهایت ترک اردو از سوی پاسارلا را باهم می‌خوانیم:

افتخار/ مکزیک 86

می‌دانستم لزوما مردم زیادی به ما ‌امید ندارند و در واقع، بیشتر عصبی‌شان می‌کردیم تا‌ اینکه هیجان‌زده کنیم، ولی چیزی که خیلی‌ها نمی‌دانستند، ‌این بود که تیم به زمان نیاز داشت. بازیکنان ارزشمند بسیاری داشتیم. از طرف دیگر هم چندان تعجب نمی‌کردم، چون طرفدار آرژانتینی همین است. آن‌ها قبل از جام‌جهانی 78 هم زندگی را برای منوتی سخت کرده بودند. همیشه به عقیده دیگران احترام می‌گذارم،‌ اما اذیتم می‌کند؛ ‌اینکه بعضی‌ها بدترین انتقادها را می‌کنند،‌ اما موقع جشن، اولین نفری هستند که فریاد شادی سر می‌دهند، آزارم می‌دهد.

ما به تنهایی جنگیدن، عادت کرده بودیم. تمرکز کرده بودیم و می‌دانستیم چه می‌خواهیم. با این حال، بعضی‌ها داشت تحمل‌شان طاق می‌شد. داشتند محاکمه‌مان می‌کردند: بورگی دیگر به درد نمی‌خورَد. پاسکولی مقابل هیچ تیمی‌گل نمی‌زند و مارادونا فقط یک کوتوله است. داشتیم محاکمه می‌شدیم. بله، لازم نیست کسی در‌این باره‌ تردیدی داشته باشد. با تمام‌این‌ها، اتحاد و یکدلی‌مان از هر زمان دیگری بیشتر بود.

آوریل 1986 افتضاح بود. سیزدهم، مقابل نروژ باختیم و خیلی انتقاد شنیدیم. تنها اتفاق خوب در آن بازی اولین مسابقه ملی نگرو هکتور انریکه بود. بعد با وجود تمامِ توپخانه‌هایی که به سمت‌مان نشانه رفته بودند، برای بازی با اسرائیل، به تل‌آویو رفتیم. دولت وقت می‌خواست بیلاردو [سرمربی وقت آرژانتین] را کله‌پا کند. رائول آلفونسین، رئیس جمهور وقت، اعلام کرده بود تیم‌ملی را دوست ندارد. رادولفو اوریلی، وزیر ورزش وقت، هم داشت علیه بیلاردو لابی می‌کرد. وحشتناک بود. فوتبال هیچ‌وقت اهمیتی برای سیاستمداران نداشت،‌ اما به یک باره مهم شده بود. گفتم اگر بیلاردو برود، من هم می‌روم. ‌امیدوار بود تاثیری داشته باشد، چون اخراج سرمربی تیم‌ملی از سوی دولت آرژانتین، ننگ بزرگی بود. به هر حال، در 7 مِی، اسرائیل را 7 به 2 بردیم و امیدوار شدم در فاصله یک ماهه تا جام‌جهانی،‌ آمادگی لازم برای قهرمانی در آن را بدست آورده‌ایم. همچنین متقاعد شده بودم بقیه تیم‌ها یکی یکی، حذف خواهند شد.

واقعا عاشق آن تیم بودم. درکش سخت نیست. من کاپیتان تیم بودم و آن‌ها گروه فوق‌العاده‌ای از بازیکنان را تشکیل می‌دادند. احساس کردم ‌شانس در خانه‌مان را زده و قرار است روزهای خوبی داشته باشیم، ولی از سوی دیگر، حس می‌کردم هیچ‌کس احترامی ‌برایمان قائل نیست. وقتی بالاخره به زمین تمرینی‌مان در مکزیک رسیدیم، فهمیدم تمام اتفاقاتی که در حال رخ‌دادن است، رویا نیست. همه در کنار هم حرکت می‌کردیم و قرار بود همه باهم قهرمان جهان شویم.

مقابل یکی از تیم‌های محلی به نام ‌اِمه‌ریکا بازی کردیم و باختیم. بعد به بارانکوئیا رفتیم و صفر صفر مساوی کردیم، ولی چیزهای دیگری غیر از نتیجه اهمیت داشت. جلسه‌ای پر از تنش در مکزیک داشتیم که همه می‌خواستند هر چه در دلشان است خالی کنند و نزدیک بود گلاویز شویم. جلسه به جلسه همین‌طور بود و ادامه پیدا می‌کرد. قبل از ‌ترک جنجالی جام‌جهانی از سوی پاسارلا، یکی از این جلسات پرسروصدا را برگزار کردیم.‌ این اتفاقی بود که رخ داد و ‌امیدوارم مردم از داستان‌پردازی در‌این باره، دست بردارند. من و بقیه یاغیان تیم (عبارتی که پاسارلا دوست داشت در موردمان به کار ببرد)، پانزده دقیقه دیرتر به جلسه رسیدیم. براساس استانداردهای آرژانتینی، اصلا دیر نکرده بودیم و مجبور شدیم مِنبر طولانی پاسارلا با آن لحن دیکتاتوری‌اش را تحمل کنیم: کاپیتان چطور ممکن است دیر کند و از این صحبت‌ها. اجازه دادم ادامه دهد و بالاخره گفتم: «تموم شد؟ حالا بیا در مورد تو صحبت کنیم.»

و همه‌چیزهایی که در موردش می‌دانستم، به اعضای تیم گفتم. جنجال خیلی خیلی بزرگی رخ داد. یک طرف کسانی مثل والدانو، بوکینی و چند نفر دیگر بودند که طرفدار پاسارلا و عضو باندش بودند. پاسارلا جیب‌شان را پر کرده بود و همه‌شان ادعا می‌کردند چون مشغول مصرف مواد بوده‌ایم، دیر کرده‌ایم. گفتم: «باشه، پاسارلا. من اعتراف می‌کنم مواد مصرف می‌کنم.» سکوتی سنگین اتاق را گرفت. ادامه دادم: «ولی این یک بار، مواد نزدم. باورت می‌شه؟ ‌این یک باره نبوده، ولی داری بقیه بچه‌هایی که با من بودن و هیچ کاری نکردن رو به دردسر می‌اندازی. فهمیدی؟»

 تنها حقیقت‌ این است که پاسارلا می‌خواست به آن شکل با داستان‌پردازی و اهانت به بقیه، محبوب شود. از همان زمان که کاپیتانی و رهبری را از دست داده بود، می‌خواست دوباره محبوب شود. در گلویش گیر کرده بود. بله، او کاپیتان خوبی بود، درست است. همیشه هم ‌این را گفته‌ام، ولی من کسی بودم که جانیشنش شدم.‌ این من بودم که همیشه کاپیتان واقعی، یک کاپیتان بزرگ واقعی خواهم بود.

بعد از آن، پاسارلا در هر فرصتی که پیدا کرد، بازی کثیفش در مواجهه با مرا ادامه داد. والدانو، که مرد بسیار باهوشی است و همه از جمله من به او گوش می‌دادند، را سمت خودش کشید. حتی اگر 10 ساعت هم صرف متقاعدکردنش می‌کردم، در نهایت دوست داشت فکر کند من دارم همه را به سمت مواد می‌برم. برای همین از طرف هم‌تیمی‌ها و البته از طرف خودم، سر پاسارلا داد زدم: «هیچ‌کس‌اینجا مواد نمی‌زنه، هیچ‌کس!» و به جان دخترانم قسم می‌خورم که در مکزیک چنین کاری نکردیم. همچنین چون داشتیم به هم گند می‌زدیم، ‌ترجیح دادم خودم را خالی کنم: «خب، تا ‌اینجاییم، بذار ببینیم. باید 2000 پزو بابت قبض تلفن پرداخت کنیم. چرا هیچ‌کس سهمش رو نمی‌ده؟ کی‌ این تماس‌ها رو گرفته؟» هیچ‌کس حرفی نزد و هیچ‌کس دم برنیاورد. بعضی‌ها به کف زمین خیره شده بودند. چیزی که پاسارلا نمی‌دانست، ‌این بود که آن زمان در مکزیک، قبض‌های تلفن شامل شماره تماس‌های گرفته شده بود. تک‎تک‌شان آنجا بود و شماره‌ها مربوط به او بود. داشت سالی 2 میلیون دلار به جیب می زد و سر 2 هزار تا، خودش را به کوچه علی‌چپ زده بود.‌ این مساله واقعا عصبانی‌اش کرد.

ترجیح می‌دهم هر چقدر هم که آزاردهنده باشد، یک معتاد باشم تا‌ اینکه بخواهم از بقیه سواستفاده کنم یا دوست بدی برایشان باشم. می‌گویم دوست بد، چون اتفاق دیگری هم بین‌مان رخ داد و به طور کامل ما را از هم جدا کرد؛ اتفاقی که تصویر پاسارلا نزد بقیه را خراب‌تر هم کرد. وقتی در اروپا بود، همه داشتند از این صحبت می‌کردند که عادت داشت برای دیدن همسر یکی دیگر از بازیکنان مشهور، راهی موناکو شود.‌ این کار را می‌کرد و در رختکن فیورنتینا در موردش، پُز می‌داد که انگار دارد کار خوبی می‌کند! برای همین، وقتی والدانو در آن جلسه در مورد مواد پرسید و شروع به سرزنش کرد که نباید ‌این کار و آن کار را بکنم، حرفش را بریدم.

«صبر کن، خورخه. به خاطر خدا، تو طرف کی هستی؟ الان دیگه هر چیزی که پاسارلا بهت می‌گه راسته و هر چی که من می‌گم، درغه، نه؟» که جواب داد: «خب، بهم بگو.» و در همان جلسه در حضور خودش و همه اعضای تیم، هر چیزی که در مورد رابطه خارج از عرف پاسارلا با زن یکی از بازیکنان می دانستم، گفتم. سکوت سنگین دیگری اتاق را گرفت. والدانو از جایش پرید و بر سر پاسارلا فریاد زد: «تو یه تیکه‌اشغالی!» ‌اینجا بود که قیامت به پا شد.‌ اینجا بود که پاسارلا اسهال گرفت و بعد بدون ‌اینکه حتی یک بازی در جام‌جهانی انجام دهد، بار‌و‌بندیلش را بست و از مکزیک رفت.

پاسارلا کاپیتان خوبی بود، ولی من کسی بودم که جانیشنش شدم.‌ این من بودم که همیشه یک کاپیتان بزرگ واقعی خواهم بود

در همین باره بخوانید:

ایتالیایی‌ها چطور انتقام جام جهانی 1990 را از مارادونا گرفتند؟

چرا مارادونا به جای میلان، یوونتوس یا اینتر، راهی ناپولی شد؟

مارادونا در بارسلونا و جامی که به خاطر ضبط پاسپورت، تکه تکه شد

وقتی مارادونا از تصمیم به بازنشستگی در 21 سالگی و ابراز علاقه بارسلونا می‌گوید

چرا مارادونا بوکا جونیورز فقیر را به ریور پلاته غنی ترجیح داد؟

وقتی پاهای مارادونا بریده شد

کش رفتن کرایه اتوبوس از جیب اقوام

خاطرات کتک خوردن از پدر و حمام با آب سرد

افتخار/ مکزیک 86: ادامه

دیگو در ادامه فصل، به مرور بازی‌های آرژانتین در جام جهانی 1986 می‌پردازد و خاطرات مختلفی از هر کدام و همچنین مواجهه مستقیم با فیفا و در راس آن، ژائو هاولانژ، رئیس برزیلی وقت فدراسیون جهانی، صحبت می‌کند:

حدس می‌زنم اولین بازی‌مان در 2 ژوئن 1986 مقابل کره جنوبی را همه در آرژانتین با چشم‌های نیمه باز، تماشا کردند. آن‌ها حتی نمی‌دانستند چه کسانی دارند بازی می‌کنند. پاسارلا رفته بود و براون، کوچیفو و نگرو انریکه به تیم اضافه شده بودند. اعتماد کردیم و اعتماد کردیم، ولی همچنان حتی یک نتیجه خوب هم نگرفته بودیم. با این حال، رختکن را با ‌ایمان، ‌ترک کردیم. درست است. ‌ایمان. ‌ایمان داشتیم می‌توانیم هر تیمی‌ را ببریم. آن برنامه‌ریزی‌های مو‌به‌مو، تاکتیک‌های دقیق و دستورات جاگیری بی‌نظیر بیلاردو، بالاخره داشت خودش را مقابل کره‌جنوبی نشان می‌داد. آن طور که آن‌ها مرا می‌زدند، فکر می‌کنم عصبانی‌شان کرده بودیم. یازده بار رویم خطا کردند که هر کدام‌شان یک بار زمینم انداخته باشند. یازده عدد بالایی نیست، ولی بعضی از آن خطاها، باعث خونریزی‌ام شد. شوخی نمی‌کنم. چهل و چهار دقیقه از بازی گذشت تا‌ اینکه یکی از مدافعان با شماره 17، کارت گرفت. نامش را به یاد ندارم، ولی در ذهنم او را کونگ‌فو صدا می‌زدم. یکی دیگر از آن‌ها با قدرت تمام استوک‌هایش را در جورابم دقیقا روی بانداژ پایم فرو کرد؛ آن روزها بانداژهایم کمتر ‌از گچ گرفتگی، نداشت!

دقیقا همان زمان ها بود که اختلافم با فیفا به خاطر خطاها و زمان‌بندی مسابقه‌ها، آغاز شد. داوران با نادیده گرفتن ضربه‌ها و فریب‌ها، از استعداد بازیکنان حفاظت نمی‌کردند. علاوه بر‌ این و تنها به خاطر راضی نگه‌داشتن بینندگان تلویزیونی در اروپا، صبح، ظهر یا هر زمانی که آن‌ها تصمیم می‌گرفتند، باید بازی می کردیم. می‌دانید در آن ارتفاعی که مکزیک قرار دارد، سر ظهر چقدر داغ می‌شود؟ آن موقع باید نشست و راویولی [نوعی پاستا] خورد، نه‌ اینکه فوتبال کرد! شب‌های قبل از بازی همیشه دیر به رختخواب می‌رفتم و 11 صبح بیدار می‌شدم، ولی در مکزیک باید ساعت 8 از رختخواب بیرون می‌آمدم. همیشه ‌این عادت را داشتم. حتی اگر هم زود به رختخواب می‌رفتم، نمی‌توانستم بخوابم. با این حال، مساله خیلی فراتر از خواسته شخصی بود و برای همین هم بود که من و والدانو، آن قیل و قال را راه انداختیم.

همه می‌پرسیدند  نکند در چنین زمان نامناسبی، بیش از حد در مقابله با مراکز قدرت، که در برابرشان دفاعی هم نداشتم، تند رفته باشم. با خودشان چه فکر می‌کردند؟ مگر من سیاستمدار بودم؟ نه! هیچ‌وقت نبودم و نخواهم بود. برای تکمیل داستان هم ژائو ‌هاوِلانژ، شما را به خدا ببینید، یک بازیکن واترپلو، که به ریاست فیفا رسیده بود، مصاحبه کرده و گفته بود من باید به مدیران فوتبال، احترام بگذارم. به نظرم بدشانسی آورده بود. انگار اطلاعات غلط در اختیاش گذاشته بودند یا‌ اینکه حرف‌های مرا درست نشنیده بوده است؛ شاید هم کَر بوده و اصلا حرف‌هایم را نشنیده بود. نمی‌خواستم قراردادهای تجاری‌شان با شبکه‌ها که برای جیب خودشان بود، را خراب کنم. تنها چیزی که می‌خواستم ‌این بود که ما بازیکنان به عنوان صاحب واقعی ‌این بازی هم مورد مشورت قرار بگیریم، چون بدون ما آن‌ها چیزی نبوده و نیستند. بدون مارادونا، بدون رومینگه و حتی بدون آخرین بازیکن تعویضی مراکش، آن‌ها هیچ‌چیز نیستند. و بله، گفتم ساعت 12 ظهر، بازیکنان ممکن است بمیرند. واقعا ممکن بود چنین اتفاقی رخ دهد. در آن صورت چه می‌شد؟

در بازی‌های اول جام، معمولا درد بدی در سینه‌ام حس می‌کردم. خطاها هم غیرقابل‌تحمل بود. به نظرم در بازی اول، کره‌ای‌ها‌ ترسیده بودند و این را با خطاهایشان، روی اولین گزینه یعنی من، نشان می‌دادند. قرار بود بعد از تمام آن خطاها، از داوران تمجید کنم؟ چطور می‌توانستم چنین کنم وقتی اجازه داده‌اند بازیکنی بیشتر از 20 بار مرا بزند؟ همین کار را با زیکو هم کردند، ولی پلاتینی چندان لگد نخورد، چون توپ را از خود دور می‌کرد، سخت لگد می‌زد و محکم سر جایش می‌ایستاد. چطور می‌توانستم از استاندارد داوری‌ها، خوب صحبت کنم؟

برگرفته از کتاب ال دیگو نوشته دیگو مارادونا (چاپ 2004): منتشر شده در گلگشت (لینک مشاهده و خرید کتاب ال دیگو)  کد تخفیف: tarafdari 10 درصد تخفیف

از دست ندهید ????????????????????????

جدول کامل نقل و انتقالات زمستانی 2024 کانترپرس به شیرینی مربا؛ کلینزمان به منتقدانش چه درسی داد؟ حضور سردار آزمون در لیست رم برای مراحل حذفی لیگ اروپا اطمینان از انتقال کیلیان ام باپه به رئال مادرید در تابستان تقلب‌های رئال مادرید را حتی یک کور هم می‌بیند!

منبع: طرفداری

کلیدواژه: جام جهانی هیچ کس یک بار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۷۲۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی یوهان کرایوف در دهه ۷۰ میلادی مانند یک فوتبالیست مدرن بازی می کرد / فیلم

مهارت های تماشایی یوهان کرایوف در دهه 70 میلادی را مشاهده می کنید.

دانلود (5.1MB)

دیگر خبرها

  • نمایش هیجان‌انگیز پرسپولیس و افسوس بزرگ یحیی
  • پیام زلنسکی در سالگرد فاجعه اتمی چرنوبیل
  • شروین بزرگ: وقتی پنالتی خراب کردیم، گفتم حتما پرسپولیس را می بریم!
  • بزرگ: جام حذفی همیشه برای من خوش‌یمن است
  • فامیل مارادونا رکورد باشگاه آمریکایی را شکست!‏
  • پروژه‌ای بزرگ برای تبدیل شدن به تیمی مدعی در انگلیس؛ چرا آستون ویلا با گزینه مربیگری بایرن و لیورپول دنبال جاه طلبی است؟
  • وقتی یوهان کرایوف در دهه ۷۰ میلادی مانند یک فوتبالیست مدرن بازی می کرد / فیلم
  • عربستان اسپانسر فیفا شد!‏
  • احتمال خروج FIA از فرانسه پس از صد سال
  • مهارت بی‌نظیر دیگو مارادونا؛ پنج ضربه متوالی به تیرک و چیپ زدن به دروازه بان / فیلم